توضیحی از باورها و زندگی
در مقاله باورها و زندگی درباره تفکرات، باورها و اعتقادات غلط که می تواند زندگی شما را محدود کند، صحبت خواهیم کرد تا اطلاعات ذهنیتان را افزایش دهید. در واقع می خواهیم درباره ایمان غلط و باور محدود کننده ای صحبت کنیم که در کودکی وارد ذهن ما شده اند. خیلی از مواقع افکار هستند که باعث آزار اذیتتان می شود و افکارتان بزرگترین مانع خوشبختی شما است. اگر جور دیگری فکر کنید و ریشه نا امیدی را پیدا کنید و ریشه را قطع کنید، می توانید زندگی خود را تغییر دهید. در مقاله باورها و زندگی قرار است که موضوع وارد شدن باور در زندگی و جایگزین باور درست به جای باور غلط را بشکافیم و بگوییم که باور محدود کننده به چه شیوه ای از بین می رود. بعد از این که مقاله باورها و زندگی را خواندید و نکات مهم آن را یادداشت کردید، توصیه ما این است که حتماً با مشاورین سایت موفقیت که رایگان به شما مشاوره می دهند ارتباط بگیرید و آنان را در جریان سوالات خود بگذارید، به شما کمک می کنند و می گویند که چگونه شروع به تغییر کنید. البته ما مقاله های بسیاری را تدوین نموده ایم که اکثر آنان حاوی اطلاعاتی درباره قانون جذب، تغییرات درونی و امید به زندگی می باشند. می توانید به مطالعه آنان مشغول شوید.
مفهموم باورها و زندگی
در این قسمت از مقاله باورها و زندگی قرار است اطلاعات ذهنی شما را درباره باورها و تاثیر آن بر زندگی افزایش دهیم. قبل از این که درباره تاثیر باورها و زندگی صحبت کنیم می خواهیم یک داستان کوتاه و بسیار تاثیر گذار را تعریف نماییم و بگوییم که تغییر در فکر، تغییر در باور و ایمان شما چگونه می تواند، زندگی شما را عوض کند. در آمریکا یک مردی زندگی می کند که ویدیو آن را در سایت موفقیت قرار داده ایم. این مرد آمریکایی کاملاً نابینا می باشد. ولی بینا است. منظور ما این است که با این که چشم ندارد، ولی به راحتی می تواند ببیند.
این مرد از درون باور کرده است که می تواند ببیند. امروزه بسیاری از دانشمندان به دنبال این هستند تا ببینند که این مرد آمریکایی چگونه می تواند، ببیند. آنان می خواهند که شیوه این مرد را برای دیگر نابیناها به کارببرند. در اصل این مرد به خاطر باوری که مادرش در سن پنج سالگی به او تلقین کرده است و او وارد ذهن خود نموده است، می بیند. این مرد آمریکایی وقتی کودک بوده و پنج سال سن داشته سرطان چشم گرفته است و دکترها گفتند اگر چشم هایش را دربیاوریم، می تواند زنده بماند و مادر او قبول کرد که چشمای پسرش را در بیاورند.
بعد از این که دکترها پسر را عمل کردند و او را به بخش آوردند مادر خود را آماده کرد تا باوری را وارد ذهن پسرش کند. وقتی پسر به هوش آمد به مادرش گفت که نمی تواند او را ببیند مادرش گفت؛ پسرم می خواهی من را ببینی، دست من را بگیر تا من را حس کنی. پسر دست مادر را گرفت. مادر گفت، پسرم تو با چشمانت نمی بینی، ولی تو با گوش هایت می بینی، تو می توانی با حس لامسه لمس کنی و ببینی، پس تو می توانی ببینی پسر از بچگی این باور را وارد ذهن خود نمود. به همین دلیل اکنون به راحتی می تواند همه چیز را ببیند. شما زنبور را در نظر بگیرید. او باور کرده است که می تواند پرواز کند، ولی از نظر علم فیزیک او نباید پرواز می کرد، زیرا وزنش از بال هایش سنگین تر است. ولی با این وجود پرواز می کند.
باورهای محدود کننده
باورهایی که در ذهن شما وجود دارد و شما را محدود کرده است، می تواند شما را از بین ببرد. شما می توانید این باور را داشته باشید که خوب صحبت نمی کنید، ممکن است در کودکی به شما گفته باشند به دلیل این که بچه طلاق هستی، نمی توانی درس بخوانی و به جایی نخواهی رسید، کسی که پدرش معتاد باشد نمی تواند موفق شود. این گونه باورها، باورهایی هستند که شما را محدود می کنند.

ممکن است شما این باورها را سال ها در ذهن خود حفظ کرده باشید، بدون آن که دلتان بخواهد آن را داشته باشید. این باورها شما را متوقف می کنند و نمی گذارند که شما به سمت جلو حرکت کنید. اگر باورهای مخرب را دور نریزید، موفق نخواهید شد. خیلی مهم است که انتخاب شما چه می باشد.
اگر انتخاب کنید که شما چیزی جز باورهایتان نیستید، می توانید باورهای محدود کننده را دور ریخته و باورهای جدید را به جای آنان کاشته و آبیاری کنید. باور های جدید نیاز به رشد دارند. اگر روی آنان کار نکنید دوباره باور های قدیمی جای آنان را می گیرد. خیلی مهم است که چه چیزی را باور کرده اید و انتخاب شما چیست؟ اگر بدبختی را انتخاب کنید و نتوانید با باورهای قبلی خود کنار بیایید، بدبخت خواهید شد. اگر خوشبختی را انتخاب کنید و باورهای قبلی خود را دور بریزید، خوشبخت خواهید شد. باورهای ما ریشه در کودکی ما دارند.
تاثیر خانواده در شکل گیری باورهای محدود کننده
باورهای ذهنی ما در طی سالها در ذهنمان ثبت شده اند و تا زمانی که تغییر نکنند، نمی توانیم به سمت جلو حرکت کنیم. در واقع باورهای ما ریشه در کودکی ما دارند و زمانی که ما در حال رشد بودیم، هرچیزی که به ما گفتند را باور کرده ایم. علاوه بر خانواده استاد و اطرافیان ما هرچه به ما گفته اند را ما باور کرده ایم. باورهای ذهنی ما به قدری قوی می باشند که نمی توان به راحتی آنها را تغییر داد. برای تغییر باید آرام آرام پیش روید. در واقع شما هر چیزی که باور کنید، تمرین کنید و تکرار کنید همان می شود. اما در بچگی به شما گفته اند، نمی شود، محدودیت وجود دارد. تمام محدودیت ها تا جایی است که شما قبول کنید. چون شما قدرت خلق دارید. ذهن شما قدرت پول ساختن دارد. ذهن شما قدرت این را دارد که نفر اول کنکور شوید. در حالت کلی ذهن شما جوری ساخته شده است که می تواند همه کاری انجام دهد، البته اگر قبول کنید به همه چیز می رسید.
نحوه از بین بردن باورهای محدود کننده
قبل از پرداختن به موضوع جایگزین باورهای جدید به جای باورهای ریشه دار و قدیمی می خواهیم درباره فیلم راز صحبت کنیم. مطمئناً خیلی از شما عزیزان فیلم راز را مشاهده کرده اید. این فیلم درباره قانون جذب صحبت می کند و می گوید که شما چیزی جز باورتان نیستید. شما همان چیزی هستید که قبول می کنید. شما با افکاری که دارید به جهان هستی ارتعاش می فرستید و این ارتعاشات و افکار شما تبدیل به واقعیت می شود.
پروفسور هاوکینگ شخصی بود که سرطان داشت و دکترها به او گفته بودند که دو سال بیشتر زنده نمی مانی، ولی او ۵۰ سال عمر کرد. زیرا باور کرده بود که زنده می ماند. به هر چیزی که باور می کنید، همان اتفاق را در زندگی جذب خواهید کرد.
شما باید وقت بگذارید زیرا باورها به ذهنتان محکم چسبیده اند و قوی شده اند ولی شما آرام آرام با تمرین، با تکرار، با نوشتن، با تجسم می توانید آنان را از بین ببرید. در محصول هنر جذب ثروت در مورد تغییر باورها آموزش داده شده است. خلق ثروت یک امر فکری می باشد. خیلی از شما دیده اید که برخی بسیار کار می کنند ولی پول کمی در می آورند. ولی برخی کار خیلی کمی انجام می دهند و پول زیادی در می آورند. آنانی که پول زیاد در می آورند و کار کم انجام می دهند، باور کرده اند که پول به راحتی به دست می آید. خیلی مهم است که، شما چه چیزی را باور کرده باشید.