فیلم سینمایی مانی بال
در فیلم مانی بال تیم بیسبال اوکلانداز، با بحران روبرو شده است و در لیگ جاری بیسبال در آمریکا بسیار بد و نا امید کننده ظاهر شد. بیلی بین ( براد پیت ) مدیریت این تیم را عهده دار است. تیم او در عین شایستگی خود و موفقیت هایی در گذشته در لیگ بیسبال به دست آورده بود، به دلیل مشکلات عدیده مالی خود، ناچار به فروش ستارگان تیم خود شد. به گونه ای که حالا تیم او هیچ نشانی از گذشته درخشانش ندارد. اما بیلی اندیشه تازه ایی در سر پرورانده است، او این نیت را در ذهن خود دارد تا به جای بازیکنان حرفه ای، جمعی از بازیکنان آماتور را به عضویت تیم در آورد و با آنها در مسابقات لیگ بیسبال شرکت نماید! بعد از شنیدن این خبر توسط سایر تیم ها، همه مربیان و مدیران اعلام می کنند که گویا بیلی بین دچار جنون شده است و بهتر است که هر چه زودتر به پزشک مراجعه کند! هیچکس نمی داند که هدف از جذب این بازیکنان آماتور چه هست ، اما به زودی پی می بریم که او با کمک فردی به نام پیتر براند (جونا هیل) با ترسیم آمار و انجام محسبات دقیق ریاضی و کاربرد آن در نوع بازی بازیکنان، قصد دارد تا در لیگ طوفانی به پا کند و…
آنچه در این مقاله میخوانیم
خلاصه داستان
تیم بیسبال اوکلانداز، با بحران روبرو شده است و در لیگ جاری بیسبال در آمریکا بسیار بد و نا امید کننده ظاهر شد. بیلی بین ( براد پیت ) مدیریت این تیم را عهده دار است. تیم او در عین شایستگی خود و موفقیت هایی در گذشته در لیگ بیسبال به دست آورده بود، به دلیل مشکلات عدیده مالی خود، ناچار به فروش ستارگان تیم خود شد. به گونه ای که حالا تیم او هیچ نشانی از گذشته درخشانش ندارد. اما بیلی اندیشه تازه ایی در سر پرورانده است، او این نیت را در ذهن خود دارد تا به جای بازیکنان حرفه ای، جمعی از بازیکنان آماتور را به عضویت تیم در آورد و با آنها در مسابقات لیگ بیسبال شرکت نماید! بعد از شنیدن این خبر توسط سایر تیم ها، همه مربیان و مدیران اعلام می کنند که گویا بیلی بین دچار جنون شده است و بهتر است که هر چه زودتر به پزشک مراجعه کند! هیچکس نمی داند که هدف از جذب این بازیکنان آماتور چه هست ، اما به زودی پی می بریم که او با کمک فردی به نام پیتر براند (جونا هیل) با ترسیم آمار و انجام محسبات دقیق ریاضی و کاربرد آن در نوع بازی بازیکنان، قصد دارد تا در لیگ طوفانی به پا کند و…
معرفی فیلم مانی بال
مانی بال Moneyball در ترجمه فارسی معنای «رکب» دارد که باعث فتح و پیروزی شود. مانی بال در مورد انتخاب است. بهترین زمان انتخاب چه زمانی می باشد؟ چگونه انتخاب کنیم و از انتخاب خودمان پشیمان نشویم. مانی بال هر دو روی سکه را در یک نقش آن هم زندگی بیلی بین (برد پیت) یکجا دارد. مدیر ورزشی یک تیم بیس بال که سعی دارد تیمش را قهرمان لیگ کند.
مانی بال یک درام ورزشی است که با نزدیک شدن به زندگی بیلی بین مدیر ورزشی بیس بال در سالهای 2001 و 2002 کمکم جلوه بیوگرافی هم به خود می گیرد. بنت میلر کارگردان مستندساز که فیلم کاپوتی Capote را نیز در کارنامه دارد کارگردانی این فیلم را بر عهده دارد و دو تن از بزرگ ترین فیلمنامه نویسان آمریکا استیون زیلیان و آرون سرکین از داستانی نوشته استن شروین -بر اساس کتاب مایکل لوئیس- فیلمنامه را نگاشتهاند. مشخص است فیلم روند اقتباسی جالبی را طی کرده است و دو فیلمنامه نویس بزرگ پشت آن قرار دارند.
فیلمنامه مانی بال یکی از نقطه قوتهای فیلم است. فیلم پر از جزئیات، دیالوگ و اصطلاحات ویژه و تخصصی است و آرون سرکین مانند فیلم شبکه اجتماعی(The Social Network) از پس بازنویسی این دیالوگ ها و جزییات برآمده است. درامهای ورزشی زمانی جزء مهمترینها قرار گرفته که فیلمنامه خوب آن ها وجه درامشان را پر رنگ کند و فیلم را کاندید اسکار نیز بکند؛ اما داستان مانی بال در حواشی بیس بال میگذرد. زمین بازی، فیلم های تلویزیونی و راهروها، رختکن، اتاق مربی و دیگر فضاهای استادیوم با ضرباهنگی سریع به یکدیگر مچ میشوند تا این رفت و آمدها برای مخاطب خسته کننده نباشد.
در میان یک فلش بک مشخص می شود که بیلی بر سر دو راهی قرار گرفته بوده است: تحصیل کردن در استنفورد یا تبدیل شدن به بازیکن حرفهای در بیسبال. بیلی که در تمرینات عالی نشان میداد. هنوز برای حضور در لیگ حرفهای از نظر شرایط روحی آماده نبوده است. انتخاب غلط را در هفده سالگی کرده و حال در دهه چهارم زندگیش همواره در تلاش است تا انتخاب های درست را انجام دهد. تیم او با بحران مالی روبهرو می شود و نیاز به ترمیم تیم دارد. به هر دری می زند چارهای نمی یابد. دوباره یک تصمیم حیاتی نیاز دارد:
در حین جذب بازیکن با یک جوان (جونا هیل) مواجه می شود که از دانشگاه ییل و رشته اقتصاد فارغ التحصیل شده است، به ناگاه یاد خود می افتد که ای کاش دانش را پی گرفته بود و همین امر سبب انتخاب درستش می شود و پیت را به عنوان دستیارش با وجود سن بسیار کمش انتخاب می کند. انتخابها نقش اصلی را بازی می کنند. او تیم مشاور را منحل میکند و به دنبال روش علمی می رود که پیت به او معرفی کرده است.
یکی از نکاتی که در فیلمنامه پاشنه آشیل نشان می دهد لحظه ای است که همه منتظر جواب دادن مدل پیت و بیلی هستند. به یکباره فیلم فقط تاریخ را نشان می دهد و باشگاه و استادیوم و نتایج را که هیچ واقعه ی اجتماعی و تاریخی انگار در آن دخیل نیستند. 11 سپتامبر 2001 یک تاریخ حک شده در ذهن تمام آمریکایی هاست که هر سال هم حواشی جدیدی می یابد حال یک تیم ورزشی مدام فقط نتیجه نشان می دهد و این تاریخ ها را رد می کند بدون این که ما چیزی را متوجه شویم. فیلمنامه در مورد گذر از شکست ها به موفقیت ها دچار نواقصی نیز می باشد چون مربی با بازی فیلیپ سیمور هافمن نقش خاصی ندارد و معلوم نیست یک مدیر قوی همچون بیلی که همه را اخراج می کند چگونه مربی تیم را که بسیار بی اراده است کنار نمی گذارد. این موضوع دارای منطق درستی نیست و کارگردان هم به خوبی از پس تبیین آن بر نیامده است. این ضعف های فیلم در مقابل آن همه جزئیاتی که در فیلم کار شده قابل اغماض می باشد. رابطه ی زندگی شخصی بیلی با کارش، رابطه دخترش و نگرانی های او از دنیای مطبوعات، رابطه بازیکنان با حواشی، رابطه مدیران باشگاه با بازیکنان، پشت پرده تصمیم گیری های بیس بال و خیلی از این موراد با جزئیات کامل پرداخت شده است و فیلمنامه خوبی را رقم زدهاند.
برد پیت هم در کنار فیلمنامه خوب فیلم، یکی از بهترین بازیهای زندگی حرفه ایش را انجام داده و شاید دور از انتظار نباشد که آکادمی او را برگزیند. تمام داستان فیلم در مورد او است و او نیز به خوبی از عهده نقش خود در فیلم برآمده است و جزییات خاصی در نقشش دیده می شود. بیلی همیشه از حضور در زمین بیس بال در حین بازی هراس دارد و حتی یک بار هم این کار را انجام می دهد و آن درست زمانی است که آن ها می خواهند رکورد بیشترین برد تاریخ را جا به جا کنند و 11 بر صفر از حریف جلو هستند.
افتخارات فیلم مانی بال
مانی بال در پنج بخش نامزد دریافت اسکار بود:
بهترین فیلم برای برد پیت (Brad Pitt)، ریچل هارویتز و مایکل د لوکا (Michael De Luca)
بهترین بازیگر نقش اول مرد، برای برد پیت (Brad Pitt)
بهترین بازیگر نقش مکمل مرد، برای جونا هیل (Jonah Hill)
بهترین فیلمنامه اقتباسی، برای استیون زایلیان (Steven Zaillian)
بهترین تدوین، برای کریستوفر تلفسن (Christopher Tellefsen)
ممنون از شما . واقعا همونی بود که می خواستم،کامل و بدون نقص
سلام وعرض ادب دوست عزیز
خوشحالیم که مورد رضایت واقع شد.
عالی بود
سپاس از همراهی شما