زندگینامه والتر کرایسلر

زندگی نامه والتر کرایسلر، چگونگی دست یابی او به این موفقیت چشمگیر و نحوه برخورد وی با مشکلات عدیده در این مقاله مورد بررسی تخصصی قرار می گیرد. آیا برای دست یافتن به موفقیت باید از خانواده ای متمول باشیم؟ راز دست یابی به موفقیت ها در چیست؟ زندگی نامه والتر کرایسلر از جهات مختلفی می تواند سر لوحه کار همگان باشد. به طوری که در بخش های مختلف خواهیم خواند که چگونه می توان به موفقیت های بزرگ رسید. زندگی نامه والتر کرایسلر را می توانیم به عنوان داستانی آموزنده و تاثیر گذار به عنوان یک الگو برای فرزندانمان نقل کنیم .

والتر کرایسلر فردی خود ساخته و نمونه بارز یک انسان دارای پشتکار بوده است. زندگی نامه والتر کرایسلر می تواند چراغ راه بسیاری از جوانان باشد تا بتوانند فردی تاثیر گذار در خانواده و جامعه خود باشند. در زندگی نامه والتر کرایسلر می خوانیم که او چگونه با تلاش خود از کودکی کارگر به فردی خودساخته و کارآفرین رسید و این موفقیت را مدیون تلاش و کوشش خود بوده است. والتر کرایسلر از کارهای بسیار ابتدایی و کوچک شروع کرد و پس از کوشش بسیار سر انجام توانست مزد زحمات خود را ببیند و در تاریخ صنعت خودرو سازی جاودانه شود.

از مطالعه زندگی نامه والتر کرایسلر می توانیم به این موضوع پی ببریم که اهمیت ذهنیت مثبت و آوردن کلمات مثبت بر زبان، در هر کاری از مسائل ابتدایی است و از اهمیت بسزایی بر خوردار است. ولی اینگونه نیست که فقط به واسطه مثبت اندیشی و به کار بردن کلمات مثبت بتوانیم در کار ها موفق شویم. تلاش و کوشش در کنار مثبت اندیشی و داشتن پشتکار، می تواند کلید راه موفقیت ما باشد. در زندگی نامه والتر کرایسلر می خوانیم که وی برای دست یابی به موفقیت به کررات شغل های خود را عوض کرده چراکه رضایت کافی از زندگی خویش نداشت و مدام در حال فراگیری شغل و حرفه های بیشتر بوده. البته در این بین نباید از استعداد بالقوه ی والتر که توانست آن را به بالفعل تبدیل کند غافل شد.

والتر در شهری کوچک به نام آلیس، از نواحی کانزاس چشم به جهان گوشود. وی از پدر و مادری زحمت کش و از قشری کارگری متولد شده بود. پدر وی راننده لوکوموتیو بود و مادرش نیز به فروش شیر مشغول بود. والتر در سنین پایین درک کرده بود که باید بتواند روی پای خود بایستد تا هم در سن پایین با کسب و کار آشنا شود و هم کمک خرج خانواده خود باشد. والتر کرایسلر در زندگی نامه خود می گوید که در کودکی می دید که پدرش و همکارانش چگونه برای کسب درآمد تلاش می کنند.

در سن کودکی، وقتی در حال ورق زدن روزنامه همسایه خود بود با آگهی روبرو شد که در آن نوشته بود به یک نمایندگی برای پخش کارت های عروسی و اعیاد در شهر آلیس نیازمندیم. به این فکر افتاد تا نماینده این شرکت شود. اولین مشتری وی مادرش بود و جز دوستان نزدیک وی کسی مشتری او نشد. با این حال نا امید نشد و قصد داشت جعبه هایی برای قاشق و چنگال بسازد و آن ها را به فروش برساند که در این کار هم چندان موفق نبود و تصمیم گرفت که با مادرش به سر کار برود. برای این کار مجبور بود شیر گاو ها را بدوشد و برای تحویل شیر به درب منازل مشتری ها دست به کار شود.

والتر فکر کرد که این کار نمی تواند او را راضی نگه دارد، پس فکر کرد شاید بهتر باشد درس بخواند و مانند برادرش مکانیک شود. ولی برای رسیدن به خواسته خود انقدر وقت نداشت که در مغازه ای مشغول به کار شود و این حرفه را بیاموزد چراکه باید به مدرسه می رفت. به امید اینکه در تابستان بعد کار مورد علاقه اش را دریابد، در مغازه ای خوار و بار فروشی مشغول به کار شد. علی رغم اینکه در سن و سال کمی بود، ناچارا مجبور بود صبح های زود از خواب بیدار شود و سفارش های مشتری های مغازه را درب منازل برساند و باقی ساعات را در مغازه خوار و بار فروشی مشغول جارو کردن و نظافت محیط باشد.

یک روز والتر خواسته خود را با پدرش مطرح کرد و با مخالفت شدید وی روبرو شد ولی وی مصمم تر از قبل، بر خواسته خویش اصرار داشت. بعد از مدت ها موفق شد به عنوان شاگرد و نظافت کار مغازه مکانیکی شروع به کار کند. بعد از مدت ها، یک باره در دفتر یکی از استاد کاران حاضر شد و از شور و اشتیاق خود در مورد مکانیکی صحبت کرد. استاد کار که شور و علاقه بسیار را در چشمان والتر دید، پذیرفت تا کار را به او آموزش دهد. پس از مدتی توانست به یک کارگاه دیگر راه یابد و در آنجا اصول و فنون مهندسی را فرا گرفت و توانست اولین پرگار را اختراع کند و توجه همگان را به خود جلب کرد. بعد از مدتی توانست اجازه کار با دستگاه تراش را کسب کند و میله های پیستون ها را تراش بدهد.

در زندگی نامه والتر کرایسلر قید شده که در همین ایام با دختری به نام دلا که از خانواده ای ثروتمند بود آشنا شد و در همین حین و در سن بیست و سه سالگی پیشنهاد کاری از رئیس سابق خود دریافت کرد و خیلی زود رهسپار ولینگتن شد و به خاطر عشق به کارش با دختر مورد علاقه اش خداحافظی کرد و اتفاقا به موفقیت های چشمگیری دست یافت. پس از مدت ها کار کردن نامه ای از پدرش دریافت کرد و با پیشنهاد کار در راه آهن شهر آلیس روبرو شد و توانست ضمن دریافت پشنهاد کاری در راه آهن، با دختر مورد علاقه اش دلا ازدواج کند و در همین حین به تعمیر یکی از لکوموتیوهای شهر پرداخت.

طولی نکشید تا پیشنهادی خیره کننده از راه آهن شیکاگو دریافت کرد. چند روز بعد به آنجا سفر کرد و در همین جا بود که روزی از کنار نمایشگاهی در شیکاگو می گذشت و به طور اتفاقی به آن وارد شد. پس از مدتی یکی از اتومبیل های آن نمایشگاه را خریداری کرد و به آموزش رانندگی مشغول شد. بعد از آن بود که علاقه مند شد یک اتومبیل بسازد. در ابتدا به علت کم بود بودجه و امکانات، قطعات مختلف اتومبیل ها در کارخانه های گوناگون ساخته می شد ولی بعد از معرفی محصولات خود و شناخنت نسبی مردم از اتومبیل هایش توانست وام هایی برای گسترش کارخانه خود بگیرد و قطعات هم در کارخانه خود تولید کند. زندگی نامه والتر کرایسلر نمونه ای بارز از سخت کوشی فردی است که موفقیتش را می توان مرهون تلاش و کوشش دانست و می توان با مطالعه زندگی نامه والتر کرایسلر کارهای او را سرمشق قرار داد و با استفاده از آنها به موفقیت رسید.

والتر کرایسلر در سال 1911 به واسطه آشنایی با مدیر جنرال موتورز جیمز استورا توانست به صنعت خودرو سازی وارد شود. در آن زمان ها جیمیز هم مدیریت بانک آلکو را بر عهده داشت و هم در هیئت مدیره جنرال موتورز بود. در آن زمان والتر کرایسلر توانست با مدیر عامل شرکت خودرو سازی بیوک آشنا شود و اتفاقا راهکارهایی در مورد کاهش هزینه های مصرفی و ساخت اتومبیل های بیوک ارائه داد و همکاری های بسیار خوبی را داشتند. پس از چند سال شرکت بیوک با جنرال موتورز ادغام شدند اما والتر کرایسلر همچنان در این شرکت حضور داشت و در رده مدیران به کار مشغول بود.

والتر کرایسلر در سال 1919 قصد خرید سهام یک شرکت به اسم ویلیس در اوهایو را داشت که به نوعی در آن جا مشغول به کار بود اما در انجام آن نا موفق بود. به همین دلیل برای انجام این کار، این بار در سال 1925 اکثریت سهام شرکت خودرو سازی مکسول را خریداری نمود و شروع به تغییر ساختار شرکت کرد و نام تجاری کرایسلر را بر آن نهاد. والتر کرایسلر توانست اولین مدل از خودروی ساخت شرکتش را به اسم ولیانت در سال 1928 روانه بازار کند. این خودرو 4 سیلندر خیلی  زود توانست در زمره خودروهای مورد توجه مردم قرار بگیرد و از محبوبیت بالایی برخوردار شد.

در ابتدای کار شرکت کرایسلر در سه نوع مختلف خورو تولید می کرد که یکی از این مدل ها در کلاس قیمت های متوسط قرار داشت را به بازار اروپا وارد کرد. در آن سال ها کرایسلر توانست با پیشرفت خود سهام شرکت جیپ را خریداری نماید و تولیدات خود را در سراسر دنیا به فروش برساند. در سال 1998 شرکت دایملر بنز سهام کرایسلر را خریداری کرد و در سال 2007 اسم این شرکت به کرایسلر LLC تغییر پیدا کرد و در نتیجه این تغییرات مدیریتی در سال 2009 ، این شرکت به ورشکستگی نشست و شرکت خودرو سازی فیات این شرکت را خریداری نمود. در حال حاضر شرکت فیات به عنوان مدیریت اجرایی و اداره شرکت کرایسلر فعالیت می کند.

در این سال ها والتر کرایسلر سفارش ساخت یک ساختمان بزرگ و بلند مرتبه را به ویلیام وان آلن داد و در پی این مذاکرات این ساختمان با 77 طبقه در سال 1930 تکمیل شد. ارتفاع این ساختمان 319 متر است و طراحی آن آرت دکو می باشد. این ساختمان تا پیش از ساخت ساختمان امپایر استیت، بلندترین ساختمان جهان شناخته می شد. در حال حاضر 75 درصد مالکیت این ساختما را شورای سرمایه گذاری ابوظبی در اختیار دارد و 25 درصد باقی مانده در اختیار تیمشن اسپیر است.

زندگی نامه والتر کرایسلر بیانگر ایستادگی در مقابل خواسته های شخصی است که فعل خواستن را برای خود صرف کرده بود. انسان اگر چیزی را برای خود بخواهد و نسبت به آن اشتیاق سوزان داشته باشد، با تلاش و پشتکار به آن خواهد رسید و هیچ چیز نمی تواند سد راه خواسته هایش شود. با مطالعه زندگی نامه والتر کرایسلر به این نتیجه می رسیم که ما برای رسیدن به موفقیت در کارهایمان به چنین تلاشی نیاز داریم که در مواجه شدن با مشکلات نه تنها نا امید نشویم بلکه مصمم تر از پیش مشغول به کار شویم.