در این مقاله در خصوص انرژی تفکر و تاثیر انرژی مثبت در زندگی و قدرت ذهن مثبت و جادوی فکر مثبت از زبان پنی زنکر می شونیم.
اگر به شما بگویم که می توانید زمان را دست کاری کنید، چه می گویید؟ حرفم را باور می کردید؟ در یک صحنه از فیلم ماتریکس اون جایی که نئو، شخصیت اصلی، سرعت زمان را کم می کند و در یک لحظه از همه گلوله ها جا خالی می دهد. خب منتقدین، او واقعاً سرعت زمان را کم نمی کند ولی او خیلی سریع فکر می کند و عمل می کند و یک جوری نشان می دهد انگار سرعت زمان دارد کم می شود. چیزی که در این صحنه عاشقشم این است که او اصلاً نمی داند و باور نکرده که فرد منتخبی است و این که این قدرت را دارد و بنابراین، دقیقاً بعد از این صحنه، ترینیتی، همکار و نقش مقابلش به او می گوید: می دانی، سرعتت به اندازه مأمور ها بود و در کمال ناباوری، انگشتش را در سوراخی که گلوله ایجاد کرده بود فرو می کند و می گوید: سرعتم کافی نیست. پس این یک استعاره عالی برای شماست چون شما هم این قدرت را دارید ولی هنوز نمی دانید چجوری باید ازش استفاده کنید.
حالا، همان طور که گفتم، مشکل زمان نیست موضوع اصلی سازماندهی انرژی تفکر مان است. موضوع تبدیل ناخودآگاه به خودآگاه است. چون وقتی که به آگاهی می رسیم، گزینه ها و فرصت هایی رو پیش روی مان باز می کنیم و در نتیجه، از گلوله ها جا خالی می دهیم. چون شما در اکثر موارد، نمی توانید این شرایط را تغییر دهید ولی می توانید نحوه تعامل با آن را تغییر دهید و این همان کاری است که نئو در لحظه انجام میده. تاثیر انرژی مثبت در زندگی و جادوی فکر مثبت قابل انکار نیست و می توان از آن نتایج بسیاری گرفت.
فکر برتر زندگی بهتر چیست؟
انیشتین گفت: همه چیز از انرژی است و من باور دارم که وقتی این جمله را برگردانید، باز هم درست است انرژی همه چیز است. تاثیر انرژی مثبت در زندگی و جادوی فکر مثبت این چنین است: جوری که انرژی در ما جریان پیدا می کند و جوری که ما انرژی مان را مدیریت می کنیم، کیفیت زندگی مان را مشخص می کند و ما انرژی مان را با استفاده از افکارمان مدیریت می کنیم.
افکار انرژی هستند و باید بدانیم چگونه هوشمندانه فکر کنیم، ولی واقعاً لازم نیست به حرف من اعتماد کنید از دانشمندانی که پشت هم مطالعه و مطالعه انجام دادند و انواع فکر در روانشناسی را مورد بررسی قرار داده اند، بشنوید که می گویند: این که چگونه فکر کنیم، قضاوت های ما، ادراک ما، همه مستقیماً بر بدنمان تأثیر می گذارند و برعکس یکی از محبوب ترین نویسنده هایم کلی مک گانیگل هست و کتاب فراتر از استرس رو نوشته است. او یک متخصص سلامت روانی است و کلاً در این کتاب به مردم می گوید، استرس تنها زمانی برایتان بد است که به بد بودنش باور داشته باشید میدونم که احمقانست!
داستانی از مک گانیگل
قبلاً به مردم می گفت: استرس برایتان بد هست همیشه و باعث بیماری می شود تا زمانی که تحقیق کرد و برای بررسی تاثیر افکار مثبت بر بدن مطالعه ای که خیلی رویش تأثیر گذاشت و ذهنیتش را واقعاً تغییر داد این بود که: 30هزار نفر را در طول 8 سال مورد بررسی قرار دادند و میزان کورتیزول شان را بررسی کردند، که هورمون استرس در بدنمان است.
آن را اندازه گرفتند و از آن ها راجع به میزان استرس شان پرسیدند و همچنین، باورشان در مورد استرس و بنابراین، نتیجه ای که از مطالعات شان گرفتند این بود: افرادی که سطح بالایی از استرس را در سال گذشته تجربه کردند، 48% بیشتر احتمال مرگ زودرس داشتند ولی فقط کسانی که باور داشتند که استرس برایشان مضر است در واقع، کسانی که باور نداشتند استرس برایشان ضرر دارد، ریسک مرگ زودرس شان مشابه با کسانی بود که استرس خیلی کم یا زندگی بدون استرسی داشتند و این نشان دهنده انرژی تفکر و تاثیر انرژی مثبت در زندگی است.
سپس، چیزی که باعث شد این موضوع روی من تأثیر بگذارد، این بود که من یک تجربه شخصی از این موضوع داشتم و برایم واقعی شد. این پسرم ایتن هست 12 سالش است و ماه جون سال گذشته به استرس حاد مبتلا شد نمی توانست به مدرسه برود نمی توانست با دوستانش ارتباط برقرار کند نمی توانست هیچ کاری بکند بنابراین، ما رفتیم پیش یک روانشناس و در جلسه اول، به ما کمک کرد که با شیوه تأثیر گذاری استرس روی بدن آشنا بشویم همین که وارد شدیم، از ما خواست تا یک بازی انجام بدهیم. بلند شوید و چند دور دور خودتان بچرخید، بنابراین، چرخید و چرخید و بهش گفت: خب، احساس می کنی قلبت دارد تند می زند؟ سرت گیج می رود و دلت به هم می پیچد؟ و پسرم گفت: آره و اون گفت: این ها همان حس هایی هستند که موقع استرس میان سمتت؟ و یکمی فکر کرد و گفت: آره اون گفت: می بینی، وقتی این احساسات را در این لحظه داری، خنده دار است ولی وقتی این حسو موقع رفتن به مدرسه یا وقتی میخواهی با دوستانت صحبت کنی داری، ناتوان کننده می شوند و تا بهشان فکر می کنی، بیشتر می شوند و اون گفت: آره و اون موقع فهمیدم: باورش درمورد استرس مهم است و با وجود این، مهم است که راجع به هر چیز و همه چیز چه فکری می کنیم یک مثال عالی دیگه از این که چطور تفکراتمان می توانند روی نتیجه تأثیر بگذارند، تأثیر مثبت دارو نماها هستند بنابراین، بعضی از شما راجع به آن شنیدید بعضی ها ممکن است تجربه اش کرده باشید.
این قرص نعنایی کوچولو که همان تأثیرات بیولوژیکی داروهای واقعی را روی بدن انسان دارد چطور ممکن است، چون مردم فکر می کنند تأثیر دارد فکر بزرگ داشتن و تفکر مثبت به نتایج مثبت ختم می شود بنابراین، برعکسش هم درست است که تفکر منفی به نتایج منفی ختم می شود و یک اسمی هم برایش گذاشته اند: تأثیر منفی دارو نما. پس برای همین است که آنقدر مهم است که بدانید چطور باید انرژی تفکراتتان را مدیریت کنید.
انرژی تفکر و ناخوداگاه
پس بیایین راجع بهش فکر کنیم و در مورد تفکراتمان یاد بگیریم. بنیاد ملی علوم به ما می گوید که ما 70000 فکر در روز داریم 70000، یعنی هر ثانیه یک فکر ولی جای جالبش اینجاست تنها 5% از این افکار تازه هستند بهش فکر کنید یعنی به طور مداوم 95% مواقع داریم تفکراتمان را بارها و بارها در سرمان تکرار می کنیم و این قدرت انرژی تفکر را نشان می دهد. می دانید چند درصد این تفکرات منفی هستند و چه تأثیری در زندگیتان می گذارند و ما همه مان این تفکرات منفی اتوماتیک را داریم که در ناخودآگاهمان هستند. پس چیزهایی مثل: من که نمی توانم این کار را بکنم. من به اندازه کافی خوب نیستم، من به اندازه کافی با تجربه نیستم، من به اندازه کافی قوی نیستم. من کافی نیستم.
بنابراین، خود تخریبی تو ناخودآگاه زندگی می کند پس الان چی؟ من را چطور قضاوت می کنید یا چطور راجع به من فکر می کنید هنوز ذهنتان پیش ماتریکس مانده، تو فکر یکی از صحنه های فیلم هستید یا با خودتان می گویید: 70000 فکر، بگذار گوگل کنم ببینم و سرتان در گوشی تان هست و شایدم هنوز در ناباوری هستید و می گویید اصلاً راه ندارد این چیزهایی که راجع به استرس گفتید درست باشند یا شایدم از برق برقی های لباسم یا کفشم خوشتان نمی آید شاید همینجوری دارید خودم یا چیزهایی که می گویم را قضاوت می کنید.
واقعیت این است که تفکراتمان، قضاوت هایمان را می سازند و قضاوت هایمان تصمیماتمان را شکل می دهند و همه این ها در یک لحظه اتفاق می افتد. قبل از این که حتی متوجه بشوید در همین لحظه و تمامی لحظات پس در لحظات مهم در زندگی مان چطور به افکارتان آگاهید؟ تا حالا در شرایط مرگ و زندگی قرار گرفتید یا لحظه ای که رو کل زندگی تان تأثیر می گذارد خب، می خواهم با شما به اشتراکش بگذارم، بیایید با هم برویم به یک سفر. من در استرالیا غواصی می کردم، در صخره سد بزرگ و ما داشتیم یک دوره غواصی پیشرفته را می گذراندیم و من خیلی هیجان زده بودم چون می توانید کارهای خیلی بیشتری که معمولاً هم نمی توانید انجام بدهید را در این دوره پیشرفته انجام دهید ما هم داشتیم به یک غواصی شبانه می رفتیم، اقیانوس مثل لاس وگاس می ماند شب و روز آن جا پر از جنب و جوش است و در روز با شب خیلی تفاوت دارد پس من خیلی برای این غواصی شبانه هیجان زده بودم و همینطور که از روی اسکله غواصی رد می شدم متوجه شدم که هوا خیلی ابری و سیاه بود و باد شدیدی می وزید، و می توانستید وزش باد را حس کنید.
امواج به پهلو قایق برخورد می کردند و قایق تلو تلو می خورد و من با خودم فکر کردم: اگه از من بپرسید، شب خوبی برای غواصی شبانه نیست، می دانید، من خیلی مشتاق بودم ولی بعد از این که رفتم پایین، شنیدم مربی ها دارند با هم راجع به میزان امنیت غواصی حرف می زنند و نمی دانند آیا غواصی آن شب برایمان امن هست یا نه و نتیجه گرفتند که مشکلی برای غواصی وجود ندارد ولی من نمی توانستم فراموشش کنم، این که داشتند امنیت غواصی را زیر سؤال می بردند یهو، همه چیز برایم بزرگ شد انگار ابرها آمدند رویم و قایق خیلی بیشتر تکان می خورد اصلاً برای این غواصی حس راحتی نداشتم و از شانسم، از اولین کسانی بودم که باید می پریدم در آب همینطور که اونجا ایستاده بودم و منتظر بودم که بپرم در آب، قلبم داشت تند تند میزد و خیلی صدایش بلند بود، انگار قلبم در گوشم بود و سپس، شالاپ، پریدم در آب حالا، باید منتظر 9 نفر دیگه می ماندم که بپرند در آب و امواج بهم می خوردند و همینجور من را از آن جایی که داشتند می پریدند در آب دورتر و دورتر می بردند و بعد، امواج همینجور به صورتم می خوردند و نفس کشیدن را برایم سخت می کردند.
حتی مجبور شدم از اکسیژنم استفاده کنم، که معمولاً تا زیر آب نرفتم ازش استفاده نمی کردم داشتم اکسیژن با ارزشی را که در کپسولم بود و بعداً بهش نیاز داشتم را مصرف می کردم و بعد عینک غواصیم بخار گرفت و باید درشان می آوردم و تمیزش می کردم و همینجوری داشتم از گروه دورتر و دورتر می شدم با تمام نیرو دست و پاهایم را تکان می دادم ولی اتفاقی نمی افتاد بنابراین در شرایط مرگ و زندگی و حمله عصبی بودم پس، اینجوری شد که، تفکراتم مثل موج دریا به من برخورد می کردند.
من برای این آموزش ندیده بودم، این خطرناک بود، آدم ها در دریا می میرند، من ممکن بود بمیرم، پیش تر گفتم، 95% افکارمان مدام خودشان را تکرار می کنند بنابراین، همینجوری که داشت در سرم تکرار می شد، اون ترس بزرگتر می شد و سپس، یک حس فراتر از وجود بهم دست داد، تا حالا شده کاملاً نسبت به وجودتان آگاه باشید و متوجه شدم که این افکار راجع به مرگ هیچ کمکی به من نمی کنند و این آگاهی زمانی اتفاق می افتد که ناخودآگاه به خودآگاه تبدیل می شود حالا، کاملاً آگاه بودم و می دانستم که حق انتخاب دارم می توانستم قربانی باشم و تسلیم ترسم بشوم و قدرتم را نادیده بگیرم یا می توانستم پیروز میدان باشم و ازش یک ماجراجویی عالی بسازم و بنابراین، یک قسمتی از وجودم بیدار شد، زد توی صورتم و گفت: رقت انگیزه، این تو نیستی، خودت رو جم و جور کن، یک نفس عمیق بکش پس همین کار کردم و چندتا نفس عمیق کشیدم و با این کار توانستم خودمو آرام کنم و دیدم که این نوسانات روی آب به خاطر باد و عوامل بیرونی هستند و این که زیر آب، همه چیز آرام است و با این کار، تصمیم گرفتم که غواصیم را ادامه بدهم و جالب است بدانید، همین که این تصمیم را گرفتم، با سرعت متناسبی توانستم خودم را به گروه برسانم.
چطور قبلاً به نظر غیر ممکن می آمد به این خاطر بود که به خاطر ترس فلج شده بودم ترس مثل کریپتونایت می ماند کریپتونایت قدرت سوپرمن را ازش می گیرد، هر زمان که نزدیکش باشد و وقتی که آن شب در آب بهم حمله عصبی دست داد، من هم قدرت هایم را رها کردم من تسلیم ترس شدم بنابراین، با رها کردن ترس، موانعی را که مانع از رسیدنم به گروه می شد را رها کردم. این نمونه ای از تاثیر افکار مثبت بر بدن انسان و اینکه چگونه هوشمندانه فکر کنیم می باشد.
تفکر مثبت و قانون جذب
از آشنا شدن با تفکر مثبت و قانون جذب و جادوی فکر مثبت می توان نتایج شگفت انگیزی در زندگی گرفت. من نمی گویم که با رها کردن ترس، عصبانیت، ناراحتی یا احساساتی از این دسته، می توانید کارایی را که می خواهید به راحتی انجام دهید ولی راحت ترش می کند. من باور دارم که تجربیات و چالش هایتان، نباید شما را تعریف کنند ولی اگر بهشان اجازه دهید، پاک تان می کنند. شما حق انتخاب دارید و این انتخاب همیشه با آگاهی شروع می شود. ناخودآگاه را به خودآگاه تبدیل کنید و در همین موقع و تنها همین موقع هست که واقعاً می توانید انتخاب کنید که معنی این لحظه چیست و چطور می خواهید با آن روبه رو شوید
4راه حل برای کنترل انرژی
شماره یک ندای درونی است. شنیدید که، گفتم ممکن بود بمیرم، ممکن بود بمیرم! آن کلماتی که داشتم استفاده می کردم، درست است، واقعاً به محض این که آن انرژی منفی و آن کلمات را شنیدم، آنجا نشانه ای بود که باید این الگوی تفکر را بهم می زدم. کلام مان اهمیت دارد. یک مثال عالی از این، تونی رابینز در مصاحبه اش با نلسون ماندلاست او گفت: آقای ماندلا، چطور توانستید 27 سال در زندان دوام بیاورید؟ نلسون ماندلا مشتاقانه جواب داد: تونی، من دوام نیاوردم.
من آماده شدم. به کاربرد قدرتمند کلمات گوش کنید و انرژی آن کلمات پس، چه حسی دارید وقتی که احساس می کنید دارید دوام می آورید پرخاشگر می شوید، احساس عصبانیت می کنید، ممکن است احساس آسیب کنید ممکن است به یک تجربه کاملاً متفاوت ختم بشود با زمانی که دارید برای چیزی آماده می شوید. وقتی دارید آماده می شوید چه حسی دارید؟ احساس آرامش، کنترل، هدفمند تجربه کاملاً متفاوت پس، کلمات تان روی تفکرات تان تأثیر می گذارند. همیشه بزرگ فکر کنید و کلمات تان را محتاطانه انتخاب کنید و با دقت گوش کنید.
شماره دو تمرکز روی چه چیزی. آن شب که داشتم غواصی می کردم، تمرکز کرده بودم؟ من روی فاصله ای که بین من و بقیه ایجاد شده بود تمرکز کرده بودم و روی ترسم تمرکز کرده بودم و موج هایی که به من می خوردند. چیزی که روی آن تمرکز می کنیم، چیزی است که بهش فکر می کنیم و اگر روی ترستان تمرکز کنید، چیزی که نمی خواهید به احتمال زیاد فقط چیزی نصیبتان می شود که نمی خواهید ولی اگر تمرکزتان را تغییر بدهید، دیدگاهتان را تغییر دادید جوری که با آن ارتباط برقرار می کنید و نتیجه را تغییر دادید.
شماره سه فیزیک، وقتی قلبتان بیشتر از 150 بار در دقیقه می زند، همینجاست که مغزمان به حالت مرگ و زندگی وارد می شود. دقیقاً همینجاست که دسترسی به عملکرد اجرایی مغزمان را از دست می دهیم و بنابراین، تنها با نفس کشیدن، توانستم ضربان قلبم را آرام تر کنم و دسترسی به عملکرد اجراییم را به دست بیاورم پس، شما هم می توانید انجامش دهید.
مجبور نیستید در شرایط مرگ و زندگی قرار بگیرید فقط باید بدنتان را حرکت بدید و نفس بکشید و یا بدنتان را جوری قرار بدید که مسیر ذهنتان را عوض کند. می توانید هر روز این کار را انجام بدید می توانید سر کار این کار را انجام بدید، اگر حواستان پرت می شود یا در مدرسه وقتی که تکالیفتان را انجام نمی دهید هر جایی می توانید انجامش دهید. شاید تحت یک شرایط ناسازگار یا زمانی که نتیجه دلخواهتان را نمی گیرید بدنتان همیشه با شما همراهاست و در آخر، وقتی با هدفی که از خودمان ارزشمندتر است ترکیبش می کنیم حالا، ما تمامی ارکان چیزی را که من بهش می گویم، مدیریت انرژی، را داریم و این یعنی ما با توجه به زمانی که داریم عمل می کنیم و باید تمرین کنید.
یک سخن ارزشمند از فرماندهان نیروی دریایی هست که می گوید: در زمان خطر، شما با توجه به موقعیت عمل نمی کنید. شما تنها در سطح آموزش هایتان توانایی عملکرد دارید ولی من می گویم: شما در سطح تفکراتتان عمل می کنید. بنابراین، برگردیم به ماتریکس خب، در این فیلم، نئو، همینطور که باور می کند فرد برگزیده است و برای استفاده از قدرت هایش تمرین می کند، چابکی و سرعت بیشتری به دست میاورد.
واقعیت این است که، شما نئو هستید، شما فرد برگزیده هستید شما این قدرت را دارید و همیشه خواهید داشت. شما می توانید با دانلود و مطالعه کتاب معجزه بزرگ فكر كردن pdf به تمرین بزرگ فکر کردن بپردازید.