خواستن توانستن است

خیانت بمانم یا نه

باسلام به استاد مهربانم
اقایی هستم 35 ساله
استاد عزیزم من از طرف همسرم مورد خیانت قرار گرفتم
ایشون 4 سال پیش بصورت یهویی چون شبش باهم دعوا کردیم شدید صبحش میخاست بره شهر دیگه مدرک تحصیلیشو از دانشگاهش بگیره  و بمن گفته بود نمیره اما رفت و بخاطر دعوامون به جواب دوستی آقایی که دوهفته بوده بهش پیام میداده و ایشون محل نمیداده و بگفته خودش بخاطر انتقام از من همون صبح که عازم بوده به اون اقا جواب میده و همونجام باهم میرن شهرستان با ماشین اون اقا برای گرفتن مدرکش بگذریم وقتی عصر برگشت گوشیش رو میز بود من چک کردم چون شک کرده بودم دیدم پیام براش اومده
به این مضمون سلام من پشت چراغم الان میرسم
و حالا چطور شده این پیام رو پاک نکرده شاید فراموش نکرده خودش میگه ازدستی پاک نکردم و گوشی رو عمدا گذاشتم در دسترس تو که ببینی

با کلی مشکلات و مشاوره و اشک و زاری ایشون من ایشون رو بخشیدم و تصمیم گرفتم باهاش ادامه بدم دختر من اون موقع 3 سالش بود

روزها گذشت

من گاهی اوقات یواشکی گوشیشو چک میکردم

رابطه عالی نبود ولی ای خوب بود سعی کردم ببخشمش ولی گاهی ذهنم منحرف میشد نکنه….. نکنه……
تا اینکه سال 99 بهمن ماه بنابه درخواست شوهر خواهر بنده که قصد داشت اختراع رو بسازه و ثبت کنه و نیاز مند یه تیم کاری بود از منو همسرم دعوت بعمل اومد
راستش حس خوبی نداشتم کلا به این کار و این همکاری

متاسفانه یا خوشبختانه نمیدونم ولی بسیار حس قوی ای دارم نسبت به شخصی که بخواد کار بدی انجام در مورد من یا حتی فکر منفی در مورد من داشته باشه قبل از اینکه کاری بکنه من با تمام وجودم حس میکنم و خوب چندباری تو این رفت و امدها به دفتر اون پروژه من چشم چرانیهایی از شوهر خواهرم نسبت به همسرم دیدم و به همسرم تذکر دادم لباس خودش رو مرتب کنه و پوشیده تر باشه و به جایی رسید که گفتم قطع همکاری کنیم

ایشون یعنی همسرم قبول نمیکرد ومیگفت تو توهم زدی ولی من حس میکردم. و ناگفته نماند دعواهایی هم دراین بین با همسرم داشتم در مورد این موضوع و موارد دیگه و ایشون بدون اطلاع من دادخواست و مشاوره طلاق داده بود و من خبر نداشتم که اصلا ما دعواهامون به اون حدی نبود که حتی بخایم به طلاق فکر کنیم تا اینکه در اسفند ماه متوجه تماس تلفنی همسرم با اقایی شدم ضبط کردم و همزمان میکردم. بله همون شوهر خواهرم بود

صحبتهایی باهم داشتن و همسرم اینقد راحت صحبت میکرد باهاش و فکرشو نمیکرد که حتی من پشت در باشم گویا حتی اون اقا از نوبتگیری مشاوره طلاقی که همسرم گرفته بوده مطلع بود ولی من نه

خلاصه در این تماس متوجه شدم حتی قبل از شروع این رابطه شوهر خواهرم به همسر من حس داشته و نظر داشته و باحرفایی که خودش درتماس گفت متوجه شدم نگرانی من از چشم چرونی و دید زدن همسر توسط ایشون کاملا درست بوده و تذکرات من به خانومم درست بوده

الان دختر من 7سالشه

گویا در چندین تماس تلفنی که باهمسرم داشته بهش قول داده اگه بخاد جدا بشه از من برای وکیل و این حرفا کمکش میکنه
میخاستم بپرسم استاد عزیزم من الان چیکار کنم
اگر بخام بمونم با چه شرایطی بمونم
و آیا جدا شدن بهترین راه هست یا نه اگه بخام جدا بشم شرایط چیه؟
فکرم کار نمیکنه
البته این رو یاداور بشم که هم با توجه به شواهد و بگفته همسرم هردو ارتباط در حد پیامک تلفن و واتساپ بوده
با این تفاوت که در مرتبه اول من به کسی نگفتم ریختم تو خودم در عرض 6ماه ریش و موی تاحدی زیاد سفید شد و فکر کنم از استرس دندونهام خراب شدن
در مرتبه دوم بلافاصله خانواده اش رو در جریان قرار دادم

کامنت‌های شما

شما هم ویدیوی خود را برای ما ارسال کنید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *